[گل][قلب][گل][قلب][گل][گل][قلب][گل][قلب][گل]
اگر مي آمدي همه ي کبوتران سفيد بال را به ميهمانيت دعوت مي کردم تا با بال زدنهايشان سايه باني درست ميکردند و مسير آمدنت را طراوتي نو مي بخشيدنداگر مي آمدي همه ي گلهاي سرخ محمدي باغچه کوچک حياتمان را تقديم چشمهاي باوقارت مي کردم و آرام مي بوسيدمشاگر مي آمدي از رد پايت قالبي بر مي داشتم و کلمه ي عشق روي آن حک مي کردم و آنرا تقديم رودخانه ها مي کردم و رودخانه ها نيز آنرا به ابرها مي آموختند تا ابرها هنگام بارش تنها عشق مي باريدند و ديگر هيچاگر نخواهي آمد بگو تا به تک درخت خشک تنهايي ام ريسماني آويزان نمايم و تماميروياهاي سبز آمدنت را بر دار کشماگر نخواهي آمد بگو تا کرکسانرا در کوير خشک تنهايي آزاد گذارم تا با خود نوحه ي مرگ بسرايندصداي تپش قلبت هميشه در گوشم خواهد ماندباورکن
سلامممممم
اپم...زود بيا
راستي شعر زيبايي بود
سلام.قشنگ بود.
به منم سر بزنيد.
راستي اهنگ وبلاگ و قالبتونم خيلي قشنگه.
سلام خوبي
وبت خيلي قشنگ شده موفق باشي
يک نفر امد قرارم را گرفت
برگ و بار و شاخسارم را گرفت
چهار فصل من بهاران بود، حيف باد پاييزي بهارم را گرفت
اعتباري داشتم در پيش عشق
با نگاهي اعتبارم را گرفت
عشق يا چيزي شبيه عشق بود امد و دار و ندارم را گرفت
منم اپم بهم سربزن